یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود ۲۰۷

رواق / Ravaq - Ein Podcast von فرزآن

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۲۰۷فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلنياد باد آن که سر کوی توام منزل بودديده را روشنی از خاک درت حاصل بودراست چون سوسن و گل از اثر صحبت (خاص) پاکبر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بوددل چو از پير خرد نقل معانی می‌کردعشق می‌گفت به شرح آن چه بر او مشکل بوددر دلم بود که بی‌دوست نباشم هرگزچه توان کرد که سعی من و دل باطل بوددوش بر ياد حريفان به خرابات شدمخم می ديدم خون در دل و پا در گل بودبس بگشتم که بپرسم سبب درد فراقمفتی عقل در اين مساله لايعقل بودراستی خاتم فيروزه‌ی بواسحاقیخوش درخشيد ولی دولت مستعجل بودآه از این جور و تطاول که در اين دامگه استآه از آن سوز و نيازی (ناز و تنعم) که در آن محفل بودديدی آن قهقهه‌ی کبک خرامان حافظکه ز سرپنجه‌ی شاهين قضا غافل بود؟Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations