دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود ۲۱۴

رواق / Ravaq - Ein Podcast von فرزآن

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۲۱۴مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان ديدم به/ خواب خوش که/ به دستم پی/ اله بود تعبير رفت و کار به دولت حواله بود چل (سی) سال رنج و غصه کشيديم و عاقبت تدبير (آن) ما به دست شراب دوساله بود آن نافه‌ی مراد که می‌خواستم ز بخت در چين زلف آن بت مشکين‌کلاله بود از دست برده بود خمار غمم سحر دولت مساعد آمد و می در پياله بود خون‌ می‌خورم ولیک نه جای شکایت استروزی ما ز خوان کرم اين نواله بودنالان و دادخواه به میخانه می‌رومکانجا گشاد کار من از آه و ناله بود هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچيد در رهگذار باد نگهبان لاله بود بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بودگل بر جریده‌ گفته‌ی حافظ همی نوشتشعری که نکته‌ایش به از صد رساله بودSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations