سمن‌بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند ۱۹۴

رواق / Ravaq - Ein Podcast von فرزآن

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۱۹۴مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن سمن‌بويان غبار غم چو بنشينند بنشانند پری‌رويان قرار از دل چو بستيزند بستانند به فتراک جفا جان‌ها چو بربندند بربندند ز زلف عنبرين دل‌ها چو بگشايند بفشانند به عمری يک نفس با ما چو بنشينند برخيزند نهال شوق در خاطر چو برخيزند بنشانند سرشک گوشه‌گيران را چو دريابند در يابند رخ مهر از سحرخيزان نگردانند اگر دانند ز چشمم لعل رمانی چو می‌خندند می‌بارند ز رويم راز پنهانی چو می‌بينند می‌خوانند دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد ز فکر آنان که در تدبير درمانند در مانند چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند که با اين درد اگر دربند درمانند درماننددر اين حضرت چو مشتاقان نياز آرند ناز آرندبدين درگاه حافظ را چو می‌خوانند می‌رانندSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations